قسمت چهاردهم منتشر شد.
ماجراهای یک کارگردان سینما است که درگیر پرونده قتلی میشود.
وزارت ارشاد قصد دارد از نخبگان ایرانی مقیم خارج دعوت کند تا در یک همایش فرهنگی به ایران بیایند و در برنامههای فرهنگی برای ایرانیان سخنرانی یا برنامه اجرا کنند. یکی از این دعوتنامهها قرار است برای یک رهبر ارکستر که شخصیت برجسته و صاحب نامی که در آمریکا زندگی میکند فرستاده شود اما...
قسمت یکم منتشر شد.
قتلهایی در تهران رخ میدهد که در آنها قاتل با مسموم کردن سوژههای خود آنها را به قتل میرساند. قاتل به همین علت به افعی تهران شهرت دارد و تمامی قربانیان او سابقه کودکآزاری دارند. آرمان بیانی، منتقد و مدرس سینماست و قصد دارد دربارهٔ این قتلها فیلم بسازد. در ابتدا با درخواست او مخالفت میشود ولی روزی فرهاد، تهیهکننده سینما، به آرمان میگوید امکان ساخت فیلم مهیا شده. چرا که گویا پلیس میخواهد از ساخت فیلم برای به دام انداختن قاتل استفاده کند. آرمان درگیر ساخت فیلم میشود و در عین حال مشکلات شخصی و خانوادگی فراوانی دارد.
کافه ستاره فیلمی اپیزودیک است که در سه قسمت مختلف داستان زندگی سه زن را در یکی از محلههای قدیمی تهران روایت میکند و بر اساس کوچه مداق[3] اثر نجیب محفوظ نوشته شدهاست. این فیلم یکی از فیلمهای مورد علاقه و محبوب برخی منتقدان از جمله مسعود فراستی منتقد سرشناس و مطرح ایرانی است که این فیلم را ستودهاست.
ارژنگ و رویا بالاخره پس از سالها با یکدیگر ازدواج کرده اند و در حال رانندگی برای رسیدن به محل برگزاری مراسم ازدواجشان در شمال می باشند. آنها در طول مسیر خاطرات گذشته خود را مرور می کنند اما…
پسر صاحب یک مزون در درگیری به زندان می افتد، دختری که در آن مزون کار می کند ربوده می شود و جنازه مانکن دیگری پیدا می شود.